مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند

اما در راه مسجد زمین خورد و لباس هایش کثیف شد به خانه برگشت.

لباس هایش را عوض کرد و دوباره راهی مسجد شد.

و در همان نقطه مجددا زمین خورد!او دوباره به خانه برگشت

 یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.

در راه مسجد با مردی که چراغی در دست داشت برخورد کرد

و هر دو راه مسجد را در پیش گرفتند. همین که به مسجد رسیدند،

ازمرد  چراغ به دست خواست تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند،

اما مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کرد.

سوال کرد که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و با او نماز بخواند؟

مرد دوم پاسخ داد :من شیطان هستم

من شما را در راه رفتن به مسجد دیدم و این من بودم

که باعث زمین خوردن شما شدم وقتی شما به خانه رفتید ،

خودتان را تمیز کردید و به مسجد بازگشتید،

خدا همه ی گناهان شما را بخشید.

 برای بار دوم، من باز شما را به زمین زدم،اما باعث نشد

 در رفتن به مسجد منصرف شوید. به همین دلیل

خدا همه ی گناهان خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر بار سوم

 شما را به زمین بزنم،

آنگاه خدا گناهان افراد محله تان را خواهد بخشید!

 بنابر این همراهتان آمدم تا مطمئن شوم به سلامت به مسجد میرسید.."


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: نماز در مسجد

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 2:51 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 205 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب شیمی
  • وب سمفونی
  • وب قالب بلاگفا
  • وب رفتن